حُسنیَـــه در افُـق ســروده هــا
دگر تو دیر میرسی
ودردیارقصه های عشق بی تو میروم
عجب زمانه ای که دیدنت فسانه میشود
و من چگونه ناتوان، به خط اخرم پیاده میشوم
دگر تو دیرمیرسی
تهی زآرزومرابه مات زندگی نشانه میزنی
کفاره ای که کوله باردرد را بلحظه های دوریٍ تو جاودانه میکشم
واشتیِ تو برایمن سراب میشود
نگاه خالیم، شکست - گریه میکند
و رجة کشیدة میان ما ،ترا زمن همیشه دورمیکند
و من به خط اخرت چگونه دیر میرسم
چه غمگنانه قصه ای!
حسنیه عثمان داود
سیزدهم ماه می،2013
کلیفرنیــــــــا
نوشته شده در یکشنبه 92/3/19ساعت
7:16 صبح توسط حُسنیـَــه نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |